ااا...سلام...ااا...قبول نيست...اينجا دعوا بوده و من نبودم...اه...گوجه گنديده هامون رو پس چيكار كنم....؟
نه جون تو قصد دعوا نه...مي خواستم آشتي كنون را بندازم....باور كن...
اصلا من خودم را قرباني مي كنم....من اين شعر اصحابم را 72بار مي خونم ...قول مي دم اداي كساني را كه فراموش كردن را در بيارم....سرما هم مي خورم...دستمال كاغذي هم مي گيرم دستم....آرام آرام هم مي خونم...بلكه شماها دست از سر هم برداريد...