• وبلاگ : الهه نور
  • يادداشت : من كه عادت به بي كسي دارم
  • نظرات : 4 خصوصي ، 48 عمومي
  • درب کنسرو بازکن برقی

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2   3   4      >
     
    رسيدن بخير...زيارت قبول

    سلام خانمي

    از اينكه شما كامنت ميذاريد ومن شرمنده ام

    ببخشيد

    شعرت مثل خودت جيگ.....ميدوني كه چيه

    پايدار باشي

    با عرض سلام

    از توجه و حضورتون ممنون

    و التماس دعا

    سلام

    مرغ دلم راهي مشهد ميشود!

    ميخام براي كفترا يه خورده گندم ببرم

    عموي سادات سلام عليك روح عبادات سلام عليك

    امام رحمت به سراي مشهد آب حيات دل هر چي ملت!

    سلام
    گندمک به روز شد....
    منتظرم.

    با شعر تازه تري در عروض منتظرم:

    http://www.arooz.com/mag2/1387/12/post_280.php

    حتما سر بزن

    و نظر بده...

    سلام

    شعرتون خيلي قشنگ بود و تاثير گذار. حسابي ما رو متاثر كرد.

    موفق باشيد.

    + حميدرضاحامدي 

    با سلام دوباره و سپاس فراوان از حسن نظر و محبت شما به اطلاع مي رسانم که شما هم لينک شديد

    + تا هنوز 
    از خاطرات گمشده مي‌آيم تابوتي از نگاه تو بر دوشم
    بعد از تو من به رسمِ عزاداران غير از لباسِ تيره نمي‌پوشم

    در سردسيري از منِ بيهوده وقتي که پوچ و خسته و دلسردم
    شب‌ها شبيه خواب و خيال انگار تب مي‌کند تن تو در آغوشم

    تکثير مي‌شوند و نمي‌ميرند سلول‌هاي خاطره‌ات در من
    انگار مانده چشم تو در چشمم لحن صداي گرمِ تو در گوشم

    هرچند زير اين‌همه خاکستر، آتش بگير و شعله بکش در من
    حتي پس از گذشت هزاران سال روشن شو اي ستاره خاموشم
    ...
    بعد از تو شايد عاقبتِ من نيز مانند خواجه حافظِ شيراز است
    من زنده‌ام به شعر و پس از مرگم مردُم نمي‌کنند فراموشم


    مرحوم نجمه زارع..

    پاسخ

    شعريت كار منو گرفته. خيلي زيبا بود. هم شعر هم انتخاب شما.من از اين هم نامي با خانم زارع لذت مي برم. اميدوارم روزي بتونم غزل هايي به خوبي خلق كنم كه حتي (پس از مرگم) فراموش نشن.
    + زهرا هاشمي 

    سلام....من عاشق غزل هاي روايي ام.واقعا خوشحال شدم كه اين شعر زيبا رو از شما خوندم.

    ايام شادي اهل بيت رو بهتون تبريك ميگم.

    شاد باشيبد

    سلام

    شعر زيبايي بود

    براي تبادل لينک با شما حاضرم

    درصورت تمايل کامنت بگذار

    تا بعد...بدرود!

    + مرسا 
    ما توي مدرسه از اول سال تا حالا هر چي ميني بوس توي قم بود را امتحان كرديم....در رنگ ها و اشكال متفاوت....وبلاگت من رو به ياد ميني بوس هامون مي اندازه...
    + مهرانه جندقي 

    سلام

    مهره هاي پياده مشکي پوش، پيش رفتند و مات مي ماند او

    خوب بود.نوشتن غزل روايت خيلي سخته...موفق باشيد.

    سلام و عرض ادب و احترام

    امروز در جلسة انجمن وقتي فرموديد چرا شعر با روضه امام حسين تمام شده دوست داشتم خدمتتون توضيح بدم اما به خاطر حضور استاد موكول كردم به فرصتي مناسب :

    1- بعضي از معصومان در آخرين لحظات شهادتشان از شهادت امام حسين ياد كرده اند، مثلا حضرت زهرا به امام علي سفارش مي كند كه مبادا حسينم تشنه بماند؛ يا امام حسن در آخرين لحظات عمرش اشك مي ريزد و مي فرمايد : لا يوم كيومك يا ابا عبدالله ، حسين جان هيچ روزي به سختي روز شهادت تو نيست.

    2- خود امام حسين در قتلگاه به حضرت سكينه مي فرمايند به شيعيان بگو : شيعتي مهما شربتم ماء عذب فاذكروني ، او سمعتم بشهيد او غريب فندبوني؛ هر گاه آب خنكي نوشيديد مرا ياد كنيد و هر وقت براي شهيد يا غريبي گريستيد براي من گريه كنيد.

    3- احاديث فراواني نظير : كل يوم عاشورا و كل ارض كربلا

    4- اينكه بزرگترين مصيبت بوده است : مصيبه ما اعظمها و اعظم رزيتها في الاسلام (زيارت عاشورا)

    5- بعد از عاشورا امام سجاد تمام عمر به هر بهانه اي گريستند.

    6- امام صادق هميشه در منزلشان مجلس روضه مي گرفتند و اشك مي ريختند.

    7- شعر معروف دعبل خزاعي در محضر امام رضا، ذكر مصيبت امام حسين بوده است و به همين علت مورد توجه امام قرار گرفت.

    8- امام زمان مي فرمايند : يا سيدالشهدا هر صبح و شام در مصيبت تو خون گريه مي كنم.

    با توجه به اينكه الگوهاي ديني و اخلاقي ما اهل بيت هستند در اين مورد هيچ جاي شكي نمي ماند ، اميدوارم مورد قبول قرار گرفته باشد

    راستي شعرتون هم بسيار زيبا بود

    التماس دعا

    خب...

    اين كه مدلل شخص اول روايتتون عوض نشده همه مونو دچار اشتباه كرد... بايد اگه مي خوايد فضاي رو به رو شدهن اون دختر رو با حجله ي پسر بسازيد يه جوري باشه كه بعد كه راوي از منظر پسر داره به همه چي نگاه مي كنه مخاطبو سر در گم نكنه...

    از اين كه بگذريم يه دست اندازايي تو زبانتون هست كه اكثرش درونيه و با تجربه ي بيشتر رفه مي شه و يه دون ش خيلي ضايع است اونم ادات تشبيهي كه تو بيت يكي مونده به آخرتون به كار برديده .. چو ...

    چو در محظوريت وزن به جاي مثله تو اين شعر كه زبان صاف و ساده ي امروزي داره و روبان و اينا توشه تو ذوق مي زنه...

    واي چقدر حرف زدم...

    كار خوبي بود... دستتون درد نكنه..

    ...

    راستي بم كه هنوز خاكه و... هر كيم ساخته خودش ساخته ديگه... از اين دولت نا محترم هيچ خيري به اين شهر نرسيد به هيچ وجه...

    اما با همه ي اين احوال ديدن داره شهرمون... اونايي كه اومدن مي دونن... از آقاي رفيعي بپرسيد بهتون ميگه...

    قدم ميهمانان گرامي هم روي چشم...

    فعلا

    يا علي

    پاسخ

    سلام و ممنون از اينكه وقت گذاشتيد و كار منو نقد كرديد. از اونجا كه با شما موافقم دارم تلاش مي كنم اين نقصا رو رفع كنم ولي هر كار مي كنم سرمه به چشمش كنم نميشه مي ترسم كور بشه. از همه التماس دعا
     <      1   2   3   4      >